رمان" چراغ ها را من خاموش مي كنم" نوشته خانم زويا پيرزاد را خواندم. اين كتاب جايزه بهترين رمان سال ٨١ را از سوي بنياد گلشيري ، از آن خود كرده است.
چيزي كه در اين رمان خود نمائي مي كند ، قلم روان و قوي نويسنده است كه خواننده را بطور ملموس با ماجرا ها و فضاهاي داستان درگير مي كند، بطوريكه من كه هيچ گاه آبادان را نديده ام، در حين خواندن كتاب، خود را آنجا احساس مي كردم . از اين مطلب كه بگذريم، هيچ فاكتور خاص ديگري را در اين كتاب به عنوان نقطه قوت نمي بينم كه به احتمال زياد ناشي از ناآگاهي بنده است. اگر كسي نظري در اين مورد دارد، لطفا در قسمت Comment ها آن را بيان كند