بعضي كلمات و ساختار آنها كه مفهوم يك تجربه تاريخي را به دوش مي كشند، مدتي است حيرانم كرده. استفاده از اضافات نا متجانس گوئي قرن هاست كه ميراث فرهنگي اين مرز و بوم است. خودم كه نفهميدم چي گفتم ! اگه شما فهميدين يك بوق واسه من بزنيد.
تعدادي از آنها از اين قرارند:
تعاملات اجتماعي ، هنجارهاي فرهنگي، عرف ! سنت هاي ملي، سنت هاي مذهبي، آداب ايراني، فرهنگ ايراني، فرهنگ عربي، فرهنگ اسلامي، ايران اسلامي، برهنگي فرهنگي، روحيه شرقي، ايران باستان.
براي اينكه حرمت نامتجانس گوئي حفظ شود اين چند بيت را هم كه هيچ ربطي به مطلب بالا ندارد از اخوان بخوانيد:
...
باز پيمان تازه كردم با پريشان زلف جانان
باز امشب وعده ها دادم دل ديوانه ام را
آرزوهاي دل شوريده بر بالش نوشتم
نيمه شب پرواز دادم در فضا پروانه ام را
گفتمش پروانه جان، پرواز كن تا دور دستان
من دگر رفتم ز گرد آرزوها، خانه ام را
با غم من بعد از اين ميخانه هم رنگي ندارد
ساقي از روي طرب پر مي كند پيمانه ام را