دوستي مي گفت هرگاه بر سر راه پتانسيل هايت مانعي جدي ديدي، وقتت را تلف نكن و براحتي از كنارش بگذر.
نمي دانم اين فرمول تا چه حد عملي است. اگر مانع مذكور، نزديكترين دوستت بود، چه! اگر همسرت بود، چه، اگر مادر و پدرت بود، چه!
همه مي دانيم كه پتانسيل هاي ما اكثر اوقات با مانعي روبروست كه عرف ناميده مي شود و پر واضح است كه قربانيان اين ماجرا نيز كم نيستند. مثلا اگر ملاحظات عرفي نبود، من مطمئن هستم كلي از زنان خانه دار ما، در مشاغل استراتژيك و تخصصي، مشغول فعاليت بودند. يا اگر سرزنش هاي بي مورد عرف، مانع آزادي معقول جوانان نبود، الان به جاي ولگردي تو خيابون ها و Chat Room هاي سكسي و دهن كجي به قبيله عرف پسند ، ذهن خودشونو به مسائل مورد علاقه و منطبق با توانائي هاي فردي خود، معطوف مي كردند و لااقل دچار بحران هاي اينچنيني نمي شدند. در حوزه مسائل شخصي نيز اينچنين است. اگر ملاك هاي عرف نبود، خيلي از زن و شوهر ها مجبور نبودند تا ابد همديگر رو تحمل كنند فقط به خاطر اينكه تو عرف طلاق يه فاجعه است و زني كه از شوهرش جدا ميشه واسه خانواده اش فحش ناموسي ! محسوب ميشه. من نمي دونم تا كي بايد به حكم عرف، اينچنين به خودمون و فلسفه آفرينش انسان، بي حرمتي و بي توجهي كنيم.