سردابه هاي خيال، چه دلپذير مي نمايد با همنوائي پزواك قدم، در عرصه اي كه تاريخي ديگر را زيسته است ولي سردابه هائي اينچنين خيالي، راه گشاي تو در هياهوي امروز نخواهد بود، نور را بتابان بر زاويه هاي گرد گرفته كه از شدت بي نوري، ماواي هيچ جانداري نيست. تاريخ براي عبرت گرفتن است نه براي زيستن. تفاخر به پيشينه تاريخي ، خود يك قدم ديگر است به سمت نابودي. داشته هاي گذشته تا كي مي تواند توجيه كننده غفلت فرهنگي يك قوم آريائي باشد.
دريغ !
ما وامدار گذشتگانيم و شرمساري ما از آنان، شايد برايمان زنداني شود كه آيندگان را نيز بيازارد. به قول "پل الوار":
"بر آن بوديم كه تنها مرگ، تنها خاك، محدودمان تواند كرد
اما اكنون، شرمساري است كه زنده زنده، حصاري مان كرده است"