معمولا هر فعاليتي يا هر پديده اي شامل دو قسمت كلي است، فوايد و عوارض. اين مهم شامل فعاليت هاي ورزشي نيز مي شود، يعني هر ورزشي به فراخور شرايط اجرائي و پيش نيازهاي فيزيكي، علاوه بر اثرات مثبت، عوارض خاص خود را بسته به شرايط، داراست. اين عوارض مي تواند جنبه فيزيكي و يا روحي داشته باشد. به نظر من يكي از بزرگترين مشكلات كوهنوردي در ايران( چون با كوهنورد هاي غير ايراني برخورد نداشته ام) عوارض روحي آن است كه به شكل كاملا مرموز و خزنده در شخصيت بعضي از كوهنوردان رخنه مي كند! يكي از مهمترين آنها را من "تواضع از سر غرور" ناميده ام. بارها و بارها ديده ام كه دوستاني با لحني متواضع، برخوردهائي بسيار صميمي را به تصوير مي كشند كه به شدت ساختگي است. اينان ناخودآگاه، خود را چنان مي پندارند كه گوئي پيش كسوت جمعند و از اين رو بايد اين چنين تواضع به تازه واردها بفروشند.مشكل ديگر اين كه بعضي اوقات كوهنوردان با تجربه تجربيات خود را به عنوان مسايل علمي اين رشته به آماتورها عرضه مي كنند و اين يك خطر محسوب مي شود. تجربه مكمل و لازمه هر فعاليت است ولي در صورتي كه بدون آناليز فني، به عنوان اصل قلمداد شود، مي تواند مشكل آفرين باشد. از ديگر عوارض اين ورزش كه در برخي همنوردان ديده مي شود مساله ايست كه در اصطلاح عرف به آن "دل گنده گي" مي گويند. اين دوستان به دليل توانائي نسبي خود و پيروزي در چند برنامه مكرر كم كم به مساله ريسك پذيري و آناليز ريسك برنامه ها، بي اعتنا شده و هر نوع فعاليتي را بدون توجه به شرايط خود و تيم همراه، ممكن قلمداد مي كنند و اين مي تواند يكي از خطرتاك ترين عارضه هاي اين ورزش باشد. شايد بتوان گفت حادثه اخير غار پرآو و از بين رفتن دو دوست همنوردمون ، از پيامدهاي اين عارضه بود.