لوگو براي گاه نگار


سايت هاي ديدني

Persia Desert
Public Broadcasting Service (PBS)
نشريه سخن
كارنامه

وب لاگهاي ديگر

پويه
باكره
سيزيف
خوابگرد
طراوت
Rahaa
شروين
آذر و آينه اش
Carpe Diem
مشهدي ها
خانه آدم كجاست
درباره هستي من
اخترك ب-٦١٢ كجاست

World Cartoon & Caricature

نوشته هاي قديم


آبان ٨٠
آذر ٨٠
دي ٨٠
بهمن ٨٠
اسفند ٨٠
فروردين ٨١
ارديبهشت٨١
خرداد٨١
تير٨١
مرداد٨١
شهريور٨١
مهر٨١
آبان ٨١
آذر ٨١
دي ٨١
بهمن ٨١
اسفند ٨١
فروردين ٨٢
ارديبهشت ٨٢

يادداشتهاي تنهائي  


عكسهاي من-١١ آلبوم تماس بگيريد

Saturday, November 09, 2002 :::
 

هزار توي سركش من
در دالان هاي هزار توئي پر رمز و راز، سرگردان و مشوش از نرسيدن به مركز، قاعده هاي كهنه را مي آزمايم براي رهائي از معبر و ديوار . گر چه گاهي لايه هاي دروني تر اين هزار تو مرا مي پذيرند اما باز هم سرگردان ديوار و معبري ديگرم. گوئي اين هزار تو پوياست كه اينچنين از پذيرفتن هر كليدي سر باز مي زند، هر بار كليد رسيدن در او را مي يابم باز خود را به شكل ديگري مي سازد تا ناتواني مرا در رسيدن اثبات كند، اصلا گوئي بي نهايت هزار تو را در داخل يكي گنجانده اند، هر بار كه يكي را فتح مي كني، ديگري رزمايش آغاز مي كند و تو در خانه اول ميخكوب مي شوي .
نمي دانم هزار توي شما نيز اينچنين سركش است!

شايد اخوان ثالث هم در اينچنين حالاتي سرگردان شده بود كه نوشت:

" من اينجا از نوازش نيز چون آزار ترسانم
ز سيلي زن، ز سيلي خور، وزين تصوير بر ديوار ترسانم"

و نهايتا نوشت:

" من اينجا بس دلم تنگ است
و هر سازي كه مي بينم بد آهنگ است
بيا ره توشه برداريم
قدم در راه بي فرجام بگذاريم"


Saturday, November 09, 2002




Powered by Blogger