تناسخ بورخس در يكي از نوشته هايش يه رابطه جالب بين عطار نيشابوري و فيتز جرالد پيدا كرده و اون هم اينه كه اون دو نفر از يك روح هستند و روح عطار چند قرن بعد در قالب آقاي فيتزجرالد بروز كرده تا كارهاي نيمه تمام كالبد قبلي خود را ادامه دهد. اگه به فعاليت هاي فيتزجرالد و زندگينامه او دقت كنيم، احساس مي كنيم او با يه حس بالقوه، رو يه سمتي حركت كرده كه نهايتا به ترجمه و تفسير كارهاي عطار منجر شده و حتي مفاهيم جديدي رو مطرح كرده كه عطار به دليل محدود بودن دوره عمر ، فرصت ارائه آنها را نكرد. به هر حال اين هم يه نظريه است. فقط نكته جالب اينجاست كه اگر به آثار عطار سري بزنيد، متوجه اعتقاد جدي عطار به مساله تناسخ خواهيد شد!!!