در وبلاگ خورشيد خانم كه نظام طبيعت رو مختل كرده و به جاي شرق ، از غرب تهران طلوع مي كنه، مطلبي در مورد مردان ايراني بر وزن مردان مريخي، نوشته شده كه كمي جاي بحث دارد.
مسايلي كه اين دوست عزيز مطرح كرده اند، متاسفانه جزئي از واقعيات تلخ جوامع سوميان جهان است و در مناطق مختلف به اشكال گوناگون ديده مي شود. جامعه ايراني نيز به فراخور فرهنگ چند ريشه خود، گرداب تعصب را هنوز در بطن خود شاهد است و از اين رهگذر معضلاتي از آن گونه كه خورشيد ذكر كرده، وجود دارد.ولي حقايق ذكر شده، جهان شمول نيستند و صرف مرد ايراني بودن، ضامن جهان بيني آنچناني نيست. شايد تجربيات ما از نوع نگرش مرد ايراني به زنان ، مربوط به مردان يك نسل قبل و ما قبل آن بوده و ما هنوز در مورد استنباط نسل كنوني از حقوق زنان و مردان، اندوخته قابل تحليل نداشته باشيم.من خود دوستان زيادي را مي شناسم كه آنگونه كه خورشيد در نوشته خود ذكر كرده است، نيستند و در مسائلي كه جنسيت در آن نقشي ندارد، تفاوتي بين زن و مرد قائل نيستند و هيچ سنت هزار ساله اي را هم به دوش نمي كشند!
اگر چه در پارهاي مسايل بايد به تفاوتهاي مرد و زن انديشيد و به حقوق هر يك احترام گذاشت، چون زن و مرد بنا به پتانسيل هاي بالقوه خود در پاره اي پارامترها، با هم تفاوت دارند و هيچ كدام هم بر ديگري ارجحيت ندارند بلكه مكمل هم هستند.
نكته ديگري در اين نوشته فراموش شده بود و آن توصيف زنان ايراني است، همانطور كه شماري از مردان ايراني متاثر از ساختارهاي اجتماعي و خانوادگي خود، دچار معضلات ذكر شده هستند، زنان ايراني هم به تبع آن از تاثير عوامل فوق مستثني نبوده و داراي خصوصياتي گشته اند كه با زنان بعد از رنسانس كشورهاي توسعه يافته، بسيار متفاوتند و حتي وقتي در موقعيتهاي مشابه زنان كشورهاي توسعه يافته قرار مي گيرند، در شناخت مرز هنجارها و نا هنجارها، دچار آشفتگي مي شوند. نمونه هاي عيني زيادي وجود دارد كه شاهد بر اين ادعاست. به هر حال من بحث بيشتر را به خورشيد خانم محول و پيشنهاد مي كنم خورشيد خانم در مورد زنان ايراني نيز مطلبي را عنايت كنند تا همه بدانند كه ما براي وصل كردن آمديم و قصد توهين به زنان و به مردان ايراني را نداريم. فقط به دنبال ريشه ها هستيم.