شمال، جاده ها پر از آشغال بود.
جاده عباس آباد، پر از آشغال بود.
تو جاده ها مسافر هاي شكمو داشتن آشغال مي ريختند.
كلاردشت پر از عرب بود.
تو كلاردشت، عرب ها با ماشينهاي آخرين مدل، ولو بودند.
عربها تو كلاردشت دارن گند مي زنند به منطقه.
درياچه ولشت، شلوغ و كثيف بود، آدما اونجا شنا مي كردن وغذا مي خوردند و آشغال مي ريختند.
تو كلاردشت ما رفتيم به يه منطقه كه مثل بهشت بود، هيچكي هم نبود. اسمشو نمي گم تا مردم نرن اونجا هم آشغال بريزن و عربها نرن علفهاشو لگدمال كنند!
تو دريا پر از ماهي ريز بود.