بالاخره فيلم ارتفاع پست رو ديدم. چند سال پيش در مجلسي حضور داشتم كه حاتمي كيا سخنران بود، او بين صحبتهايش مرتب از كلمه دل مشغولي استفاده مي كرد. به نظر مي رسد، دل مشغولي هاي او بيش از حد او را بي تاب كرده كه اين چنين با عجله آنها را يكجا در يك فيلم به تصوير مي كشد. او متحير است از آنچه با سرعت در گذر است، از تغييرات خودش و جامعه اش.
و اميدش به نسلي است كه هنگام سقوط نسل كنوني، با مشت گره شده، از مادري زخمي متولد مي شود. از نظر او ، نسل كنوني ، مخالف يا موافق، محكوم به سقوط است، همه با هم! مگر نه اينكه همه در يك ارابه اند، ارابه اي كه جهتش، گاه به گاه ار سوئي به سوي ديگر تغيير مي كند. آن زمان كه مجريان حركت را ، تهديد به تغيير مسير مي كنند. اين تحرك بي هدف، تا چند ادامه خواهد داشت! گوئي حاتمي كيا مي خواهد آينده را پيش بيني كند.
از نگاه او، مام وطن نيز كه سالهاست نظاره گر اين حركت بي هدف است و رنج ساليان دربدري و جنگ و فقر را تحمل كرده، روزي بر مي تابد و فرزندانش را در برابر ظلم و كينه جوئي به رخ مي كشد.فرزندانش، آنكه جاي زخم تازيانه را بر پهلو به شهادت مي طلبد، وآنكه بي پروا، سرگردان است و آنكه به حكم وظيفه، خدمت حكومتيان مي كند.
همه آنهادر دفاع از مام وطن،در برابر گستاخي آنانكه كينه خود را توجيه شرعي مي كنند و خود را گارد آهني مي نامند، آماده هستند.
عجب است بر ابراهيم كه اينچنين بي پروا شده است.
حكايت ابوالفضل نيز حكايت غريبي است، حكايت سرگشتگان نان به نرخ روز خور كه فقط عقل معاش دارند و بس! آنان كه گاهي صلوات طلب مي كنند و گاهي كراوات بر لباس بي قواره شان مي بندند و گاه بند بر دست رفيق. جمله مردماني كه با حماقت خويش، آب به آسياب قدرت مي ريزند.
نكته جالب ديگز اين فيلم، آنجاست كه دختري، با كلاه گيس، به قاسم مي فهماند كه از چيزي فرار مي كند كه ريشه در خودش دارد، او بايد بداند، تغيير مسير آداب خودش را مي طلبد!مردماني كه دم از دموكراسي مي زنند، قبل از هر چيز بايد خود را مهار زنند تا به روشهاي غير دموكراتيك، خواهان دموكراسي نشوند. اين مشكلي است كه سوميان جهان سخت درگير آنند.
به هر حال در پايان فيلم، مردم حاضر، با كف زدن، انديشه ابراهيم حاتمي كيا را تحسين كردند. به نظر مي رسد در اين زمانه، مردم درد را مي دانند ولي درمان مشخص نيست. من فكر مي كنم، درمان دردها، قبل از هر چيز، آناليز صحيح و دقيق درد را مي طلبد. پيروي كور كورانه از دستورهاي پزشكان از راه دور و يا آنان كه به طمع دارائي مريض، براي او نسخه تجويز مي كنند، نا بخردانه و دور از منطق است.
دوستي مي گفت: "مشكل ما ايرانيان، ايراتي بودن ماست"
ولي من مي گويم: " مشكل ما ايرانيان، ايراتي نبودن ماست. بيائيد درمان را از خود آغاز كنيم."