از بلندگو قطار برقي مترو اعلام شد كه در ايستگاه ميرداماد هستيم و اين ايستگاه، ايستگاه آخر است. در ها كه باز شد ، در كمال نا باوري ديدم كه مردم سراسيمه به سمت پله برقي مي دوند تا زودتر به آن برسند و بالطبع زودتر به اتوبوسهائي كه بيرون منتظرند! منظره جالبي نبود، بالاخره پس از بالا رفتن از تعداد زيادي پله به محوطه بيرون رسيدم . اينجا قضيه بر عكس شده بود. مردمي كه با اتوبوسها به سمت مترو مي آمدند به محض ديدن جمعيتي كه از ايستگاه بيرون مي آمدند، متوجه شدند كه مترو تازه رسيده و تا چند دقيقه ديگز حركت خواهد كرد و از اينرو آنها هم شروع كردند به دويدن به سمت مترو. فيلم جالبيست! دقت كنيد! دو گروه در خلاف جهت هم در حال دويدن هستند. دوستي مي گفت: يه روز مردم شعور كافي براي اجتماعي زيستن را به دست خواهند آورد. ولي به نظر من اين عقيده مثل اينست كه وسط كوير ايستاده باشي و بگوئي: يه روزي انشا الله اينجا جنگل خواهد شد!!!!
كار جنون ما به تماشا كشيده است. مردم ايران با سرعت بسيار زياد دچار استحاله فرهنگي هستند و روز به روز از استاندارد هاي يك جامعه سالم بيشتر فاصله مي گيرند.
افسوس