لوگو براي گاه نگار


سايت هاي ديدني

Persia Desert
Public Broadcasting Service (PBS)
نشريه سخن
كارنامه

وب لاگهاي ديگر

پويه
باكره
سيزيف
خوابگرد
طراوت
Rahaa
شروين
آذر و آينه اش
Carpe Diem
مشهدي ها
خانه آدم كجاست
درباره هستي من
اخترك ب-٦١٢ كجاست

World Cartoon & Caricature

نوشته هاي قديم


آبان ٨٠
آذر ٨٠
دي ٨٠
بهمن ٨٠
اسفند ٨٠
فروردين ٨١
ارديبهشت٨١
خرداد٨١
تير٨١
مرداد٨١
شهريور٨١
مهر٨١
آبان ٨١
آذر ٨١
دي ٨١
بهمن ٨١
اسفند ٨١
فروردين ٨٢
ارديبهشت ٨٢

يادداشتهاي تنهائي  


عكسهاي من-١١ آلبوم تماس بگيريد

Sunday, July 28, 2002 :::
 

بازهم آلن لانس فرانسوي. از كتاب" گمشدگان نازك دل از آب در مي آيند"

اصفهان، فروردين ٤٦

- شهري كه روزهاي زلال
به زمينش پرچ كرده است.
خاك بي احشا
ميان صابون و زعفران.
نگاه عريان محكومان به مرگ را
از ياد مي برم.

پرنده اي گشوده آغوش، سينه بر غروب
و هم اكنون پشت بال هايش در شب است.

- مردي خسته
تيغه ها را نظام مي دهد،
كاردها را
مقراض ها را
بر پيشخوان دكه قصاب،
سگي مي غرد و واپس مي نشيند.
ميان گل ها طاعون مانوس مي چمد.
اين آواز مي خواند
آن
دعا،
و بد گماني
امري شهري است.

- پس از آشوب كند كار كوير
باد، كه كلاغان از همش دريده اند،
فرا مي رسد.
در روستاي مرده
باد، سوراخ سوراخ از ادعيه،
در مي رسد.
غبار ويرانه ها را مي آورد باد

تا بر گنبدهاي خاموش
مدايح در هم پيچيده خدا را بخايد.

- و ستارگان چون گله اي بز مي گذشت
و ماه
در ويرانه ها
ابريشم ابرها را مي شكافت

قرن ها پژواك
در آوارها مي خفت
بر فراز مهلكه
گلوگاه مارمولكي مي تپيد
در اميد غريوهائي
كه با نخستين باد
در كار تفسيدن بود

شب
تهي مي شد.

- زمان مي گذرد
قالي ها
به زحمت رنگ بر مي گرداند
و آدمكشان
در برابر آبخشكان هاي عظيم
مستقر مي شوند.

در وزارتخانه راز
خون مي گذرد.

- يك درخت، يك سرنيزه، يك درخت
سبيلشان ختي زير طاقي هاي پل
يه چشم مي خورد.
پل به محاصره افتاده است و آب زير علف ها پنهان شده.
كلاغان در شاخسارها
حق پرواز ندارند.
مردي كور، بيرقي رنگين را تكان مي دهد.

همين كه "اجتناب ناپذيري اعظم" بگذرد،
خلق، آزاد خواهد شد
كه از رود
بگذرد.




Sunday, July 28, 2002




Powered by Blogger