برداشت:
"اين اوست كه چهره مي نمايد، هر دم به صورتي، هر جا به جلوه اي، در سفيدي برف، در صلابت كوه، در سخاوت باران، در لطافت شبنم، در چهره گل، در زلف بيد، در جوشش چشمه، در خروش دريا، در غرش رعد، در قامت سرو، در نيايش سپيدار، در رويش برگ، در تولد جوانه و در شور و شادي هر ترانه.
ابر و باد و مه و خورشيد و فلك را به جنب وجوش در آورده تا ببينيم و بشنويم و ببوئيم و برويم وبجوشيم وبكوشيم و بخروشيم كه نه از چشمه كمتريم و نه از بيد و نه از باد كه ما نيز يكي از آياتيم و اما اشرف مخلوقات.
هيچ خرمني بي وحدت خوشه اي و هيچ خوشه اي بي تقلاي ريشه اي و هيچ ريشه اي بي مدد آب و خاك به خرمن ننشيند و هيچ مرز و بومي بي تقلاي مردمي و هيچ مردمي بي تكاپوي انديشه اي به سعادت نرسد.
اي دوست، در اين ميانه، دريغ كه اهل نظر نباشيم، دريغ كه عبور ابري پرثمر نباشيم، دريغ كه نسيم يكديكر نباشيم و دريغ كه همسفر نباشيم."