سرابي به گستردگي زندگي، چه نقشها مي نمايد بر بستر انعكاس از آنچه تصويري بيش نيست.نبودن و نماياندن ساحلي براي رفع عطش. انديشه مجازي سيراب شدن. انديشه محرك براي ادامه دادن و مخرب هنگام نرسيدن. اين توالي تحريك و تخريب بس تاجوانمردانه از پاي در مي آورد راهيان را. مگر بضاعت يك علي چقدر است براي ادامه دادن در يك مسير پر سراب.
اگر زخمه هاي سازت نبود، چه مي كردم با اين همه حس پرواز.