لوگو براي گاه نگار


سايت هاي ديدني

Persia Desert
Public Broadcasting Service (PBS)
نشريه سخن
كارنامه

وب لاگهاي ديگر

پويه
باكره
سيزيف
خوابگرد
طراوت
Rahaa
شروين
آذر و آينه اش
Carpe Diem
مشهدي ها
خانه آدم كجاست
درباره هستي من
اخترك ب-٦١٢ كجاست

World Cartoon & Caricature

نوشته هاي قديم


آبان ٨٠
آذر ٨٠
دي ٨٠
بهمن ٨٠
اسفند ٨٠
فروردين ٨١
ارديبهشت٨١
خرداد٨١
تير٨١
مرداد٨١
شهريور٨١
مهر٨١
آبان ٨١
آذر ٨١
دي ٨١
بهمن ٨١
اسفند ٨١
فروردين ٨٢
ارديبهشت ٨٢

يادداشتهاي تنهائي  


عكسهاي من-١١ آلبوم تماس بگيريد

Sunday, June 02, 2002 :::
 

در نوشته هاي خودم و ديگر دوستان، بارها و بارها دردها و زشتي ها عنوان شده، بارها از غربت قانون در جامعه ناليده ايم و به دفعات خسته از بيماريهاي جامعه، تسليم و اسير خواب روز مرگي شده ايم.
در اين زمينه در ديوان اشعار عشقي به ابياتي بر خوردم كه خواندن قسمتهائي از آن خالي از لطف نيست.
ميرزاده عشقي در شعري به نام درد وطن مي گويد:

"ز اظهار درد، درد مداوا نمي شود
شيرين دهان، بگفتن، حلوا نمي شود
درمان نما، نه درد كه با پا زمين زدن
اين بستري، ز بستر خود، پا نمي شود
...
زحمت براي خود كش كه خود به خود
اسباب راحت تو مهيا نمي شود
كم گو كه كاوه كيست، تو خود فكر خود نما
با نام مرده، مملكت احيا نمي شود"

آري، حقا كه "با نام مرده، مملكت احيا نمي شود"


Sunday, June 02, 2002




Powered by Blogger