مسير صعود به قله اشترانكوه، در شيب تندي كه به چال كبود(نام محلي در منطقه) منتهي مي شد، به چند كبك برخورديم كه در چند متري ما روي برف به آرامي حركت مي كردند.
يك مادر و ٤ جوجه ! جوجه ها هنوز قادر به پريدن نبودند و چه آشوبي بود در دل مادراز ديدن چند نفر غريبه در چند قدمي جوجه هاش!
كبك مادر به آرامي جوجه ها رو از مسير ما دور كرد در حاليكه او هم ، همپاي جوجه هاي خود نپريد! و در كنار آنها ماند.
اين اولين بار بود كه به يه كبك برخوردم و او از پريدن سر باز زد .
آيا جوجه ها اين فداكاري رو حس مي كردند!
امروز در روزنامه خوندم: مادري جمجمه فرزندش را شكست!