گريه كن، گريه كن، بگذار بتركد بغض لميده بر حلقومت ،گريه ات را فرياد بزن، فرياد، تا رسوا كند فتنه گري بازويي كه باتوم را بدنام كرده است! درد من از زشتي پندار است تا كراهت رفتار، از چشمان دريده ايست كه جماعت كوران را مقتداست و از زشت روياني است كه زيبايي را جرم مي دانند. گريه كن،گريه كن.